شرف
من چمدان قاتلهایی را که چمدان کس دیگری را دزدیده بودند بلند کردم، و به این کارم افتخار میکردم، و هیچ نمیفهمیدم که چهقدر این فخر من حقیر و بیشأن است. در سالهای بعدی پی بردم که بسیار اندکاند آن چیزهایی که بتوانند جایگزین شرفِ از دسترفته، اخلاق آسیبدیده شوند، و شاید برای همین بود که تا جایی که میشد جان کندم که این اصول را در طول رژیم کمونیستی حفظ کنم
و
اینا رو اینجا نوشتم که یادم نره روح پراگ رو بخونم .
و
اینا رو اینجا نوشتم که یادم نره روح پراگ رو بخونم .
۲ نظر:
وسوسم كردي رفتم كتابشو خريدم!!! اومدي ايران بهت مي دم!!!!
ایول! پس یادم نره یه چند تا کتاب دیگه هم هست معرفیشون کنم شاید اونارو هم کسی پیدا شد و خرید:ی
ارسال یک نظر