سه‌شنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۷

سر و ته

قسمت قدردانی مقاله رو که می‌خونم اولش کلی تعجب می‌کنم که چطور از فلانی تشکر نشده ولی بعدش می‌بینم فلانی خودش از نویسنده‌های مقاله‌‌ست.

جمعه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۷

بکِش

بخاطر کمر درد، چند روزی جرات نمی‌کردم ورزش کنم تا اینکه دیروز یادم افتاد چند وقت پیش هم که همینطوری بودم بعد چند کیلومتری دویدن حالم کلی بهتر شده بود.
تازه بعد اینکه زار و نزار رسیدم خونه یادم افتاد که اون دفعه سرم درد می‌کرده.

سه‌شنبه، بهمن ۲۲، ۱۳۸۷

اتفاقهایی که شادی‌های پایدار و عمیق تو زندگیم بوجود آوردن، شاید انگشت شمار باشن. اتفاقهایی که باعث شدن اون من درون من، تا مدتها نیشش تا بناگوشش باز مونده باشه و هنوزم بعد سالها با بیاد آوردنشون هیجان زده بشم: بعد دوم خرداد تا چند ماه انگار مست بودم. بعد شنیدن خبر نامزدی دوتا از رفقا، تا مدتها رو آسمونا سیر می‌کردم.
ولی آخرین مورد ازاین شادی‌ها مال همین دو سه روز پیشه که یه شیشه "غوره غوره" گیرم اومد.

مجنون خوش خیال

لیلی دست و پا چلفتی، ظرف همه رو می‌شکوند.




جمعه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۷

رنگی مونده؟

- کی برمیگردی؟
- بستگی به کاره داره!
- ؟
- واسه ترم پاییزه باید قبل مهر اونجا باشم. واسه کشت پاییزه قبل آذر.