یکشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۸
جمعه، آبان ۰۸، ۱۳۸۸
دوشنبه، مهر ۰۶، ۱۳۸۸
یکشنبه، مهر ۰۵، ۱۳۸۸
My social life
چرتکه گوشی تلفنم نشون میده که توی یک سال و چند ماه گذشته چهل و دو ساعت و پنجاه و یک دقیقه و بیست و سه ثانیه مکالمه تلفنی داشتم. از این چهل و دو ساعت و پنجاه و یک دقیقه و بیست و سه ثانیه، سی و هشت ساعت و بیست و نه دقیقه و پنجاه و چهار ثانیه اون تماسهای ملت با من بوده و فقط چهار ساعت و بیست و یک دقیقه و بیست و نه ثانیه تماسهای من با بقیه. تازه از این چهار ساعت و بیست و یک دقیقه و بیست و نه ثانیه هم قسمت عمدهش در پاسخ میس-کالهای ملت بوده.
پ.ن: از اونجایی که هزینه تماس ورودی و خروجی! یکسان هست، فاکتور خساست نمیتونسته خیلی موثر بوده باشه.
پ.ن: از اونجایی که هزینه تماس ورودی و خروجی! یکسان هست، فاکتور خساست نمیتونسته خیلی موثر بوده باشه.
جمعه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۸
شرف
من چمدان قاتلهایی را که چمدان کس دیگری را دزدیده بودند بلند کردم، و به این کارم افتخار میکردم، و هیچ نمیفهمیدم که چهقدر این فخر من حقیر و بیشأن است. در سالهای بعدی پی بردم که بسیار اندکاند آن چیزهایی که بتوانند جایگزین شرفِ از دسترفته، اخلاق آسیبدیده شوند، و شاید برای همین بود که تا جایی که میشد جان کندم که این اصول را در طول رژیم کمونیستی حفظ کنم
و
اینا رو اینجا نوشتم که یادم نره روح پراگ رو بخونم .
و
اینا رو اینجا نوشتم که یادم نره روح پراگ رو بخونم .
جمعه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۸
چهارشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۸
یکشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۸
از دیو و دد ملولم
منِ چپِ ارزشگرای محافظهکار، چرا از موسوی خوشم نمیاد؟
منِ سر تا پا تناقض، چرا کروبی رو زیادی متناقض میبینم؟
منِ سر تا پا تناقض، چرا کروبی رو زیادی متناقض میبینم؟
چهارشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۸
شنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۸
سهشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۸
عادات قدیم
سرم رو میندازم پایین تا یه متنی رو بخونم و ناخودآگاه دستم میره طرف چراغ مطالعه. چیزی که گیرش نمیاد سرم رو میارم بالا و تازه یادم میاد که چراغ مال میز کار دو سال پیشم بوده. یعنی واقعا توی این دو سال چیزی نخوندم؟
شنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۸
پنجشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۸
پنجشنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۷
چهارشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۷
سهشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۷
جمعه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۷
از من به یک اشارت
یکی از حیرتانگیزترین قابلیتهای مک در مقایسه با ویندوز، جستجوی قوی و خیلی سریع فایلهاهست: امروز داشتم دنبال این مقاله میگشتم. عنوان رو زدم چیز بدرد بخوری پیدا نکرد. ناامید اسم نویسنده رو که زدم خودش در رو زد و اومد تو.
سهشنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۷
جمعه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۷
سهشنبه، بهمن ۲۲، ۱۳۸۷
اتفاقهایی که شادیهای پایدار و عمیق تو زندگیم بوجود آوردن، شاید انگشت شمار باشن. اتفاقهایی که باعث شدن اون من درون من، تا مدتها نیشش تا بناگوشش باز مونده باشه و هنوزم بعد سالها با بیاد آوردنشون هیجان زده بشم: بعد دوم خرداد تا چند ماه انگار مست بودم. بعد شنیدن خبر نامزدی دوتا از رفقا، تا مدتها رو آسمونا سیر میکردم.
ولی آخرین مورد ازاین شادیها مال همین دو سه روز پیشه که یه شیشه "غوره غوره" گیرم اومد.
ولی آخرین مورد ازاین شادیها مال همین دو سه روز پیشه که یه شیشه "غوره غوره" گیرم اومد.
جمعه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۷
رنگی مونده؟
- کی برمیگردی؟
- بستگی به کاره داره!
- ؟
- واسه ترم پاییزه باید قبل مهر اونجا باشم. واسه کشت پاییزه قبل آذر.
- بستگی به کاره داره!
- ؟
- واسه ترم پاییزه باید قبل مهر اونجا باشم. واسه کشت پاییزه قبل آذر.
شنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۷
بیچاره پریسیما
هر وقت گریپفروت میخورم بعدش باید عینکم رو بشورم.
-پریشب تمومش کردم. خیلی خوب بود، ولی خوب این روزا هرچی میبینم یا میخونم خوشم میاد، خیلی نمیشه روش حساب کرد.
-پریشب تمومش کردم. خیلی خوب بود، ولی خوب این روزا هرچی میبینم یا میخونم خوشم میاد، خیلی نمیشه روش حساب کرد.
جمعه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۷
مناطق محروم
و ما سالها فکر میکردیم که شهرام شبپره و محمود دینی با هم داداش دوقلواند.
1-نمیفهمم واسه چی ما رو از سهمیه منطقه سه به منطقه دو ارتقا داده بودند؟
2-اصلا ما از کجا میدونستیم شهرام شبپره چه شکلیه؟ تلویزوین که نشونش نمیداد. ماهواره و یوتیوب هم که نبود هنوز. ویدیو هم که قدغن بود!
3- حالا خداییش نیستن؟
1-نمیفهمم واسه چی ما رو از سهمیه منطقه سه به منطقه دو ارتقا داده بودند؟
2-اصلا ما از کجا میدونستیم شهرام شبپره چه شکلیه؟ تلویزوین که نشونش نمیداد. ماهواره و یوتیوب هم که نبود هنوز. ویدیو هم که قدغن بود!
3- حالا خداییش نیستن؟
اشتراک در:
پستها (Atom)