چهارشنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۷

خیلی دلم برات تنگ شده بود ولی اسمت یادم نمیومد که صدات کنم.

فیزیشک ©

بند کرده بود که تو که دکتری یه دوایی هم واسه پا درد من بده.
-ولی من که دکتر آدمیزاد نیستم
-هااا، پس دام پزشکی؟

دوشنبه، دی ۰۹، ۱۳۸۷

کلنا غزة


درست که بقول ساتگین چند روز دیگه همه چیز یادمون میره، ولی همین الانش که ماجرا داغه و ما جوگیر، چیکار می‌تونیم بکنیم؟

من که چیزی به ذهنم نمی‌رسه. فعلا که این تصویر روبرو رو بجای عکس پروفایلم توی فیس‌بوک گذاشتم. ضاهرا یه عده‌ای بشکل هماهنگ عکس پروفایلشون رو با تصویری که روش نوشته شده "کلنا غزة" عوض کردن، من نتونستم سر در بیارم که ماجرا دقیقا چیه و اون عکس رو هم هنوزپیدا نکردم.

اینم چند تا لینک از سیبیل طلا، آق بهمن و دوباره آق بهمن

When all dreams come true

مفتخرم باستحضار برسانم در چنین شب فرخنده‌ای، تلاشهای شبانه روزی اینجانب در بومی‌سازی فناوری تولید انواع سوپ و بوش (1) به بار نشست. این دستاورد که تکمیل آخرین حلقه از نیازهای پایه‌ای (2) بنده در امور خانه‌داری بشمار می‌آید، علاوه بر خلع ید دسیسه چینان ازامور شخصیه، استقلال و عزت انقلابمان را نیز بیمه نمود.

1) جرج شون رو عرض نمی‌کنم. یه جور سوپ کلم هست که اسمش رو ضاهرا از بورش گرفته ولی چغندراینا نداره. از نظر ترکیبات بیشتر شبیه این یکی سوپ روسی هست (شچی؟ من که نتونستم اسمش رو تلفظ کنم!). جالب این که چند روز پیش دوست کانادایی همین رو درست کرده بود و بهش هم بوش می‌گفت.

2) طبیعتا هنوز هیچ احساس نیازی به کارهایی شبیه گل‌دوزی، بافندگی، ساخت گل چینی و ... نکردم.

سه‌شنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۷

گرته برداری

گوزن منو ببین، ببین
یا


پ.ن: ایده از نارسیس (لینک نداره!)

دوشنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۷

به من آورید یک دم صنم گریز پا را


از همون ولایت خودمون تا اینجا، هر کی هر کجا فال ورق برامون گرفته گفته: "دلاتون پیش همه ولی خودتون از هم دورین". آخه بالام جان ما که نصف دنیا رو زیر و رو کردیم. دیگه بن لادن هم بود باید پیداش شده بود.


عدالتت همینه دنیا

چند وقت پیش یه رادیوی آن‌لاین موسیقی فولکلور ترکی (استانبولی) به اسم رادیو ایز پیدا کردم که گه‌گاهی بهش گوش می‌کنم. چند روز پیش شنیدن ترانه‌ای از "سلدا باغجان" باعث شد که برم روی یوتیوب هم چندتایی از کاراش رو ببینم.

سلدا باغجان، خواننده‌ی معترض، ترانه نویس و فعال سیاسی ترکیه، تو سال 1948 تو شهر موغلا بدنیا میاد. فعالیتش رو تو زمینه موسیقی ازسال 1971، در حالی که دانشجوی قیزیک تو دانشگاه آنکارا بوده، شروع می‌کنه. دو تا نوار اولش حدود یک میلیون نسخه فروش می‌کنه. بخاطر فعالیتهای سیاسیش تو دهه‌ی 80 تحت فشار قرار می‌گیره و مدتی رو هم زندانی می‌شه. تو سال 2000 هم از یه تصادف رانندگی خیلی شدید جون سالم بدر می‌بره. (از ویکی‌پدیا)

ترانه‌های "کاتب! عرض حالم را چنین بر یار بنگار" و "عدالتت همینه دنیا"، از اولین کاراش هستن که تو سال 1971 منتشر شدن.




Adaletin Bu Mu Dünya

Güvenemem servetime malıma
Ümidim yok bugün ile yarına
Toprak beni de basacak bağrına

Adaletin bu mu dünya
Ne yar verdin ne mal dünya
Kötülerinsin sen dünya
İyileri öldüren dünya

Ne insanlar gelip geçti kapından
Memnun gelip giden var mı yolundan
Kimi fakir kim ayrılmış yarinden

Adaletin bu mu dünya
Ne yar verdin ne mal dünya
Kötülerinsin sen dünya
İyileri öldüren dünya

Kimi mecnun gibi dağda dolaşır
Kimisi de ölüm yok gibi çalışır
Kimi meteliksiz kimi milyona karışır

Adaletin bu mu dünya
Ne yar verdin ne mal dünya
Kötülerinsin sen dünya
İyileri öldüren dünya


من که ترکی استانبولی خیلی بلد نیستم ولی ترجمه تقریبیش باید همچین چیزی باشه:

عدالتت همینه دنیا

به مال و دولتم نمی‌تونم دل ببندم

با این حال و روز امیدی هم به فردا ندارم

خاک من رو هم در آغوشش خواهد گرفت


عدالتت همینه دنیا

نه مالی دادی نه یاری دنیا

تو مال بدایی دنیا

قاتل خوبایی دنیا


چه انسانهایی اومدن و از درت گذشتن رفتن

کسی هم هست که راضی از این راه رفته باشه؟

کی رو فقیر و کی رو جدا کردی از یارش


عدالتت همینه دنیا

نه مالی دادی نه یاری دنیا

تو مال بدایی دنیا

قاتل خوبایی دنیا


یکی مثل مجنون توی کوه‌ها سرگردونه

یکی هم، انگار که مرگی تو کار نباشه، مشغوله

یکی دو قرون هم گیرش نمیاد، یکی حرف از زیر میلیون نمی‌زنه


عدالتت همینه دنیا

نه مالی دادی نه یاری دنیا

تو مال بدایی دنیا

قاتل خوبایی دنیا


ترانه سراش، اگه اشتباه نکرده باشم، علی ارجان هست. متن ترکی ترانه رو از اینجا پیدا کردم. واسه ترجمه هم از این لغت‌نامه کمک گرفتم.

شنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۷

مبارزه منفی

چاپگرهای دانشکده فقط یک رو پرینت می‌کنن که من بخاطر ملاحظات زیست محیطی! شدیدا ازش متنفرم. تنها کاری که می‌تونم بکنم اینه که اول یک رو پرینت می‌گیرم، بعد با دستگاه زیراکس یه نسخه پشت و رو ازش کپی می‌کنم و پرینت یک روی اولیه رو می‌ندازمش دور.

پنجشنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۷

فضولی‌ه فضولی

شعر ترکی گفتن فضولی هم انگار مثل ترکی حرف زدن مجری‌های شبکه استانی بوده.

انگیزاننده

شنبه، آذر ۲۳، ۱۳۸۷

یه لحظه دوریت هم واسه من غنیمته!

آخه چرا؟

می‌فرمایند که:
تو که خوشگل و ماهی‌، فدام بشی الهی!

اگه کسی سراینده یا خواننده اثر رو می‌شناسه بگه مرجع اضافه کنم تا خدای نکرده متهم به دزدی ادبی نشم.


استکبار مستمند

دیروز یکی از منشی‌های دانشکده ایمیل زده که بخاطر مشکلات اقتصادی برنامه‌ی مهمونی آخر سال دانشکده تغییر کرده: بجای اینکه ما غذا رو تهیه کنیم، هرکی با خودش یه چیزی بیاره، نوشیدنی رو هم رییس دانشکده بعهده می‌گیره.
خوب اگه زودتر فهمیده بودم اوضاشون اینقدر خرابه، این زکات فطره امسال رو می‌ریختم بحساب اینا.

بینی‌یایی سنجی

تو آدمای راست دست، معمولا دست راست کمی بزرگتر و قویتر از دست چپ هست و این احتمالا تنها توجیه منطقی برای گشادتر بودن سوراخ سمت راست دماغ هست.

جمعه، آذر ۲۲، ۱۳۸۷

دوهتور؟

حالا من هرچی بگم این فنلاندی، از زیر شاخه‌های ترکی‌ه، شماها فکرمی‌کنید که باز متوهم شدم.
اصلا خودتون ببینید: آرکیتهت، تهنیکان لیسانسیاتی، تهنیکان توهتوری و ...




سه‌شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۷

استادی از اعماق تاریخ

این جماعت کیوبیکال بغلی دارن سعی می‌کنن به یه بنده خدایی بفهمونن که از هر جایی که به اینترنت دسترسی داشته باشه، می‌تونه ایمیلش رو هم چک کنه!

هوس

چای لب‌سوز با قند، از تو نعلبکی، و البته تو حالت دمر

سه‌شنبه، آذر ۱۲، ۱۳۸۷

خائن ------ فیلم فارسی

حس آدمی رو دارم که اجیر شده بره از یکی زهرچشم بگیره، ولی کم کم شیفته‌ی اون طرف می‌شه.

دوشنبه، آذر ۱۱، ۱۳۸۷

سرآشپز

-خوب مامان جان، حتما تخم‌مرغ بهش کم زدی که وا رفته.
-یعنی تخم‌مرغ هم باید بهش می‌زدم؟

به شرافتم قسم می‌خورم که نیمرو نبود.