دوشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۷

جلوی ضرر رو از هرجا که بگیری...

می‌گفت که استاد راهنمای دوره‌ی دکتراش؛ که ضاهرا شیمی محاسباتی‌کار شناخته‌ شده‌ای هم هست؛ کارش رو ول کرده رفته یه بار زده.

۳ نظر:

Qasem گفت...

این دانش‌مندان هیچ‌ گاه آدم نمی‌شن. می‌رفت بانک می‌زد دیگر!

تصور می‌کنم رفته یک بار بزنه٫ همه‌ی مشروبهایش را خورده و مست و لایعقل آن وسط گیر افتاده است. مجبور شده کل بار را بخره.

Nardana گفت...

پس بازم به دوست من که خیلی زیاد وقتش رو تلف نکرد! دیگه به استادی نرسید. ملت چه با دل و جرأت اند!!!!

Unknown گفت...

اتفاقا من یکی که کاملا تحت تاثیر کارش قرار گرفتم.
قاسم! تو دیگه چرا؟ بار که فقط برا مشروب نیست! تصور کن اسپرسوی اعلا، ماکیاتو تو بیکیه‌ری. اگه پایه‌ای با هم یکی بزنیم. ولی قبلش بانک رو باید بزنیم تا سرمایه اولیش جور شه.