سه‌شنبه، بهمن ۲۲، ۱۳۸۷

اتفاقهایی که شادی‌های پایدار و عمیق تو زندگیم بوجود آوردن، شاید انگشت شمار باشن. اتفاقهایی که باعث شدن اون من درون من، تا مدتها نیشش تا بناگوشش باز مونده باشه و هنوزم بعد سالها با بیاد آوردنشون هیجان زده بشم: بعد دوم خرداد تا چند ماه انگار مست بودم. بعد شنیدن خبر نامزدی دوتا از رفقا، تا مدتها رو آسمونا سیر می‌کردم.
ولی آخرین مورد ازاین شادی‌ها مال همین دو سه روز پیشه که یه شیشه "غوره غوره" گیرم اومد.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

غوره غوره از کجا گیر آوردی؟
مادر بزرگ من درست میکرد
غوره تو آبغوره اگر اشتباه نکنم .

Unknown گفت...

آره خودشه.
اینا دارن:
http://sadaf.com/store/product197.html