سه‌شنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۷

کازانواها۲

اوستا: راستی! یه دختر برزیلی داره برای چند ماه میاد تو گروهمون.
من: :دی‌ی‌ی (نیش تا بناگوش باز)
زن اوستا: اِاِاِ، چیزی نگفته بودی؟
اوستا: چون لزومی نداشت بگم. داره با شوهرش میاد.
من: :م‌م‌م (لب ولوچه تا کف اتاق آویزون)

هیچ نظری موجود نیست: