سهشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۵
جمعه، آذر ۰۳، ۱۳۸۵
سخن بزرگان
سفارش استاد محترم:
روزا كاراتو بكن، شبا هم ميتوني بجاي خوابيدن بشيني تزت رو بنويسي!
من كه تا الانش با همون اوليش هم مشكل داشتم
روزا كاراتو بكن، شبا هم ميتوني بجاي خوابيدن بشيني تزت رو بنويسي!
من كه تا الانش با همون اوليش هم مشكل داشتم
شنبه، آبان ۲۷، ۱۳۸۵
2056
مجله نيوساينتيست تو شماره جديدش بمناسيت پنجاهمين سالگرد انتشارش از دانشمندا درباره پنجاه سال آينده سوال كرده. اينا جواباي يه سري از فيزيكدان هاست.
شنبه، آبان ۲۰، ۱۳۸۵
Southern Azerbaijan
من ميگم اين برات بيخيال قزاقزستان بشه، والا ما سوژههاي بهتري هستيم!
اين فرمايشات گهربار نماينده اردبيل جون ميده واسه گير دادن.
اين فرمايشات گهربار نماينده اردبيل جون ميده واسه گير دادن.
جمعه، آبان ۰۵، ۱۳۸۵
پنجشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۸۵
یکشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۵
1-دیشب سر میز شام یکی از استادها تو مخالفت با گیاهخواری استدلال می کرد که این آدمها با این کارشون دارن سهم غدای همین حیوانات بیچاره رو می خورند.
2- من جدا آخرشم!؟ نگو تنظیمات کامنتدونی رو مدیریت شده بود و نمی دونستم و از یک ماه پیش کامنت توش مونده بود (کسی نیست بگه تو که اینکاره نیستی مرض داری مثلا می نویسی؟)
3- به لطف همون کامنت قدیمی از حامد، کد بلاگرولینگ هم اضافه شد .
4- باز من احساسات ناسیونالیستی ترکیم گل کرد: این دو تا لبنک رو تو قسمت لینکها ببینید.
2- من جدا آخرشم!؟ نگو تنظیمات کامنتدونی رو مدیریت شده بود و نمی دونستم و از یک ماه پیش کامنت توش مونده بود (کسی نیست بگه تو که اینکاره نیستی مرض داری مثلا می نویسی؟)
3- به لطف همون کامنت قدیمی از حامد، کد بلاگرولینگ هم اضافه شد .
4- باز من احساسات ناسیونالیستی ترکیم گل کرد: این دو تا لبنک رو تو قسمت لینکها ببینید.
شنبه، مهر ۲۲، ۱۳۸۵
من رو جاکلیدیم دو تا کلبد دارم*: یکیش واسه در ورودی خونه و اون یکی واسه در اطاق کارم تو دانشگاه. با این دو تا کلید که آشکارا با هم فرق می کنن واسه باز و بسته کردن در خونه و واسه باز کردن در آفیس تقریبا هیچ مشکلی ندارم ولی نمودونم چرا موقع قفل کردن آفیس همیشه باید اولش یه چند ثانیه ای با کلید خونه بی افتادم به جونش تا ...
* بعبارت دقیقتر با کلید میکروسکوپیک قفل دوچرخه می شه سه تا، ولی این یکی کاملا بی آزاره.
* بعبارت دقیقتر با کلید میکروسکوپیک قفل دوچرخه می شه سه تا، ولی این یکی کاملا بی آزاره.
جمعه، مهر ۲۱، ۱۳۸۵
جمعه، مهر ۰۷، ۱۳۸۵
سال به سال دریغ از پارسال.
ماه رمضون امسال تا اینجاش که هر روزم اینطوری گذشته:
صبح ساعت 4.5-6: واسه سحری بیدارم.
6-9.5: می خوابم.
10-12.5: میرم دانشگاه ولی تا خواب از سرم بپره فقط خبرها رو می بینم و وبگردی می کنم.
12.5-16: ضعف می کنم.
16-19.5: مغزم کاملا تعطیله.
19.5 می رم واسه شام و بعد شام هم با شکم پر هیچ کاری نمی تونم بکنم.
11.5-12 شب هم که دیگه می گیرم می خوابم.
با این اوضاع آخره هفته اسباب کشی هم دارم.
ماه رمضون امسال تا اینجاش که هر روزم اینطوری گذشته:
صبح ساعت 4.5-6: واسه سحری بیدارم.
6-9.5: می خوابم.
10-12.5: میرم دانشگاه ولی تا خواب از سرم بپره فقط خبرها رو می بینم و وبگردی می کنم.
12.5-16: ضعف می کنم.
16-19.5: مغزم کاملا تعطیله.
19.5 می رم واسه شام و بعد شام هم با شکم پر هیچ کاری نمی تونم بکنم.
11.5-12 شب هم که دیگه می گیرم می خوابم.
با این اوضاع آخره هفته اسباب کشی هم دارم.
پنجشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۵
چهارشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۵
معاشرت
هرچی بالا پایین می کنم می بینم تو سه ماه گذشته استادم همش دو بار با من حرف زده:
اولیش دو ماه پیش بود که اومد تو دفتر و بعد کلی سوال جواب از دوستم، روش رو به من کرد و پرسید:
-خوب! تو چیکارا می کنی؟
-منم هیچی! واسه تعطیلات دارم می رم ایران.
دومیش هم همین چند روز پیش بود که وقتی توی راهرو دیدمش جواب سلامم رو داد!!!
شنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۵
چهارشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۵
سهشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۵
دوشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۵
اشتراک در:
پستها (Atom)